نمایشگاه انفرادی نقاشی – کلاژهای رویا شامحمدی
۷ الی ۱۴ دی ۱۳۹۷
«به شوخی می ماند. به پریشانگویی مستانه. چرا که باید دیوانه سر باشی تا اینجا را، «تهران» را زیر بال فرشتهها تصور کنی. آری، بایدهای بسیاریست برای ندیدنشان، می دانم.
اما یادم نیست باران میآمد یا یک ظهر داغ تابستان بود که صدای فرو افتادن چیزی را شنیدم. آنجا روی بوم سفید نقاشی. سفید بود. ساکت بود. و دیده نمیشد، شنیده نمیشد. و تنها سفید بود. خیلی سفید.
برای دیده شدنش به آن رنگ دادم، خط دادم، شکل دادم.
و او کلاغ شد. دست شد. زن شد. مرد شد. آغوش شد.
نگاهش کردم. نگاهم کرد.
نیازی به سوال و جواب نبود. او یک فرشته بود.
به آسمان نگاه کردم. چیزی دیده نمیشد. فقط دود بود و رنج بود و یک آفتاب کم فروغ. اما آنها آنجا بودند. ایمان داشتم که هستند.
یک بوم سفید دیگر روی سه پایه گذاشتم.
و باز صدای افتادن چیزی را شنیدم و باز به آن رنگ دادم، شکل دادم و او باز به هیبت کلاغ و دست و زن و مرد و آغوش در آمد.
و باز تکرار کردم، تکرار کردن. آسه آسه، قطره قطره. روز ها شب شد و شبها روز. سال، پارسال شد و حال گذشته شد وآنها به باریدن ادامه دادند. جمع شدند. تابلو شدند. نقاشی شدند و حالا اینجا هستند. اینجا هستیم. من و فرشته هایم.»
گاهى تصور می شود یک تکنیک ناب و غیر معمول لازم است تا کارى در خور دیدن خلق شود و یا از موضوعات معمول پرهیز کرد که بتوانى حرف جدیدى مطرح کنى! ولى وقتى به کارهاى ارائه شده از رویا شامحمدى در گالرى مژده می رسید که پر از تکه چسبانى (کلاژ) و استفاده از خوشنویسى مکرر چند صد ساله نستعلیق و شکسته نستعلیق مواجه میشوى میبینى، میتوان به تکنیک و موضوع بها داد و ارزش تکنیک را نیز معنا بخشید. کارهاى این هنرمند مجموعهاى غنى از مبانى و هندسه بصرى است که چشم و ذهن مخاطب را تا اعماق خواستههاى هنرمند همراهى میکند. استفاده از نگارههاى انسانى و حیوانى از یک طرف و از طرفى خوشنویسى در زمینه آثار، ابزار خوبى براى پیامرسانى مورد بهرهبردارى قرار گرفته. نگارههاى حیوانى و گیاهى آشکار و یا با واسطه به مفهوم مىپردازد و خوشنویسى بعنوان یارىرسان نوستالژیک و عمق بخشیدن به آثار، رسالت این نمایشگاه را پیش مىبرد. کلاغ به عنوان نشانهاى ناخشنودى در میان مردم رایج است، خبرچی، شوم، دزد، زشت، خبر بد وخوشنویسى بعنوان زیبایی، قداست، عرفان و معنا شناخته شده است. این دو عنصر در غالب آثار این هنرمند دیده میشود، ولى نه خوشنویسى عامل بار استاتیک و دکوراتیو کردن آثار است و نه کلاغ پیامرسان پلیدى است؛ بلکه این دو، محصولى را حاصل کردهاند که گویى فقط هنرمند توانسته است به ارزشهاى همسویى این دو پى برده باشد و با لطافت خاصى آشتى بین دو قطب را فراهم ساخته. معمولاً در خلق کردن بایستى از یک عدم تبعیت، تبعیت کرد، عدم تبعیت یعنى انتزاع از معمول، انتزاع از عرف، ولى چنانچه الفباى حامل پیام سنجیده بکار برده نشود، غیر از تخریب نتیجهاى نخواهد داد. دیدن مجموعه کامل آثار ارائه شده در نمایشگاه هیچگاه از وفاداری به محوریت و روحیه موضوع اصلی خارج نشده و این نشان از دانش و تجربه مناسب، پایبند بودن و با باور کار کردن است. هنرمند با پرهیز از هرگونه گزافهگویی سعی به اکسپرسیون ناب در جلوه آثارش دارد و بدین سبب یک لحن اثرگذاری در کارها مخاطب را همراهی می کند. او مبانی را خوب میشناسد و متعهد به تمام صفحه بوم است. تمام عناصر را خوب باهم درگیر می کند. احساس مسئولیت به تمام عناصر و کیفیت بصری در کارهایش بچشم می خورد. تلاش مبانی او جنبه استاتیک و دکوراتیو به خود نگرفته بلکه؛ متناسب کردن با مضمون آثار است. غالب آثار، فرمیک و به نوعی سمبلیک در درون کادر گنجانده شده ولی این فرم ها بیان روایتگری و گزارشگری ندارند بلکه وفادار به زبان نقاشی است و آثار، روحیه موضوع را در خود حفظ کرده اند و فرد بیننده در پی کم بینی و نزدیک بینی اثرنیست. نگاه از بالا و افق های دوردست به کار شده است. به قول شیخ اجل، سعدی: تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشا کنان بستانیم تو به سیمای شخص می نگری ما در آثار صنع حیرانیم.
خلیل کویکی