بخش بزرگی از آثار سعید احمدزاده از سال ۱۳۷۹ تاکنون به نمایش پرترههایی از زنان معاصر با رویکرد معناگرایانه و روانشناختی اختصاص یافته و بیشتر به عنوان نقاشی فیگوراتیو با گرایش پاپآرت شناخته شده است. اینبار در مجموعه «طیف» پرداخت به ظواهر بدیهی زیباییشناختی را رها کرده و به سوی لایههای درونی و کنکاش در جوهره طبیعت انسان رفته است. دراینجا فارغ از جنسیت انسان، شکل و نماد اسطورهای و اسرارآمیز جمجمه و اسکلت که مأمن روح، سفیر مرگ و جایگاه نیروهای حیاتی مقدس یا شوم و گاه نشانه غمانگیز چیرگی مرگ بر زندگی تفسیر شده، تمرکز یافته است.
سعید احمدزاده در بیانیه ی مجموعه اش می گوید: “ویژگی مشترک آثاراین مجموعه، استفاده از تصاویر ایکس ری از نقاط مختلف بدن انسان در لایه های رویی و پایانی نقاشی به عنوان عنصری دکوراتیو و در عین حال مفهومی است.
تصویر ایکس ری به طور نمادین، درباره یادآوری چیرگی درد، بیماری و مرگ در تقابل با انگار وجود هاله های نامیرایی، تقدس و قدرت بر زندگی انسان معاصر است. گویا تناقض و نقصانی در ذهن انسان رخ می دهد که پیشتر توجهی به آن معطوف نمی دارد و یا از آن غافل است. به عبارتی دیگر، اشاره ایست به جوهره و فیزیک درون انسان در قالب جسمانیت، بی آنکه پای جنسیت در میان باشد، زیرا تنها اینجاست که جنسیت کاربرد و معنایی ندارد.
در این میان علاقه ام به اصل هنر کلاسیک و بخصوص هنر باروک که سرشار از زندگی، حرکت، جذابیت های بصری و واقعگرایی افراطی بود در ترکیب با جهانبینی من، فضایی تناقض آمیز، دارای طنز تلخ ایجاد کرد که دستمایه استفاده از آثار نقاشان کلاسیک به عنوان مدیوم اصلی آثارم شد. اشاره به وضعیت های پر تنش و پر درد اثر آرتیمسیا جتیلسکی یا راحتی توام با جسمانیت اثر دیگو ولاسکز، اشاره به ماندگاری تصویر ظاهری هر پرسوناژ یا شخصیت خاص است که تنها در سطح تصویر باقی میماند. یک نوع جسمانیت تصویر شده، یک نوع ثبت تصویر باشکوه ، درعین حال میرا و عاری از قدرت!”
در بخشی از نقد دکتر محمد معین الدینی با عنوان “درد را نقاشی کن” آمده است :”تجربه ی درد و آنگاه که درد دیسک های ستون مهره ها و گذر از تونل های اسکن و MRI، سعید را با سویه ی دیگری از وجودش آگاه کرد. دردی که بخش مهمی از آن حاصل ساعت های ایستادن پشت سه پایه بود، درد با روح انسان همان بازی را می کند که در نقاشی های سعید به چشم می خورد و کولاژی از احساسات متناقض؛ درد در عین حال که آزار دهنده است به همان اندازه هم به واسطه ی جنبه ی آگاهی بخشی اش ضروری است؛ درد به همان اندازه که نشانه ی اضطراب و درماندگی و ناتوانی است، به همان اندازه هم انسان را عمق می بخشد و حتی امید می آفریند؛ درد علیرغم اینکه احساس قربانی شدن و ناامیدی می دهد. در عین حال نیروی عظیمی است که ما را وادار به بازاندیشی در شیوه ی تفکر و رفتارمان می کند. تجربه ای که جهان ذهنی و احساسی را از نو تعریف می کند و ما را در مسیر کشف چیزهای تازه قرار می دهد. درد گاهی مقدس هم می شود و سراسر ادیان از درد مقدس صحبت می رانند. درد مانند هاله ای حتی اطرافیان را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. پس چرا دردی که از دل نقاشی درآمده است خودش تصویر نشود. اینگونه شد که درد هماهنگ با زبان بصری تابلوها از خلال نشانه ی بارز آن یعنی عکس های رادیولوژی استخوان ها روی تابلوها و در عکس های رادیولوژی از جهان تماشایی ستارگان عبور می کند؛”…
درباره سعید احمدزاده بیشتر بخوانید.
از مجموعه طیف بیشتر ببینید.