سخن های نهان نمایشگاهی بی نظیر از کیارش یعقوبی بود که در میان معدود نمایشگاه های هنر گذرا (Fleeting Art) ایران بازخوردهای بسیاری داشت. آثار این نمایشگاه تابلوهای سیاه و سفید اشعار مولانا بودند که با ظرافت و دقت هرچه تمام تر از روی بوم بر دیوارهای گالری نیز نگاشته شده بودند. مجموعه ای منحصر به فرد از جوشش اشتیاق و رقصی عارفانه بر دیوارهای سپید هر بیننده ای را مجذوب خود می کرد. تاکید بر سپیدی در مقابل سیاهی نیز برآمده از فلسفه اشراق و رسیدن به نور از میان تاریکی ست که شاخصه ی عرفان شرقی است. از سوی دیگر، بی توجهی به مرزهای بوم و چهارچوب اشاره ی هنرمند به لزوم شکستن قید و بندهای دنیای مادی و روزمرگی است که ما را اسیر محدودیت هایمان کرده است و جلوی پروازمان را گرفته است. طبیعت گذرای این محموعه که بیشتر به پرفورمنس شبیه است دال بر این بود که در پایان مدت نمایش قاب ها برداشته و دیوارها دوباره سپید خواهند شد و تمام این زیبایی محو و نابود می گردد. اشارت ظریف دیگری بر این نکته که باید ناوابسته بود و رها کرد هر آنچه که بسیار زیبا می نماید و هر آنچه که می پنداریم متعلق به ماست و ما خلق کرده ایم. برای رسیدن به سپیدی باید سیاهی ها را با قلم موی عرفان زدود.
در بخشی از بیانیه نمایشگاه می خوانیم: “آنچه هنرمند را به تکاپوی شکستن عادت چهارچوب ها وامی دارد، حسی ست آشنا از انزجار روزمرگی ها و کسالت پیش پاافتاده ها…و میل به جستن و گریز از سیاه مشق هر روزه به سپیدمشق هیچ…از گفته ها و شنیده ها به “آن نقطه خاموشی” که “در حرف نمی گنجد”…
او در مورد آثار این نمایشگاه به خبرنگار هنر آنلاین گفت: در این آثار قسمتی از خوشنویسیها از درون تابلو به روی دیوار میآید، هدفم از این کادرشکنی بیان این مطلب بود که باید به راحتی از کارهایمان دل بکنیم و بتوانیم اندیشههای نو را در آثاری جدید به وجود آوریم. پس از اتمام این نمایشگاه خوشنویسیهایی که بر روی دیوار اجرا شده اند پاک میشوند، بنابراین باید از آنها دل کند و به فکر اجرای اندیشه ای نو بود.
او اضافه کرد: در آثارم زندگی بشر را با سیاه مشق نشان داده ام و از آمدنمان بر روی زمین و رفتنمان در بوم هایم گفته ام، هر کسی که بر روی زمین زندگی بهتری داشته باشد، بوم زندگی اش زیباتر است. در این آثار برای بیان نور از رنگ سفید و برای پلیدی سیاه را انتخاب کرده ام و انسان را در تلاطم بین سیاهی و سفیدی نشان داده ام.
او برخلاف اکثر هنرمندان که تعصب خاصی بر روی آثارشان دارند، در این نمایشگاه با ارائه آثاری که قسمتی از آن بر روی دیوار نقش می بندد و پس از اتمام نمایشگاه از روی دیوار پاک می شود، به این مطلب اشاره دارد که نباید به این آثار دل بست و باید آن را رها کرد. از نظر او هنر باید دیده شود، هنر در انحصار هنرمند نیست و باید با مخاطبان نقد شود و بوسیله احساسات آنها بیان شود.
یعقوبی در تابلوهایش از اشعار مولانا و شمس بهره گرفته زیرا اشعار این شعرای بزرگ افراد را به دیدار حضرت دوست دعوت می کند، همچنین در آثارش علاوه بر رنگ های سیاه و سفید، از تونالیته رنگ های طلایی و کرم مدد گرفته، او معتقد است: رنگ های روشن تلالو دار ارتباط مستقیمی با منبع الهام گیری وی در این مجموعه که خداوند است دارد و رنگ تیره نشان از هرچیزی به غیر خدا است .
او این اشعار را با خط نستعلیق به صورت خوانا بر روی بوم آورده، اما کمپوزیسیون آثار و در هم رفتن بعضی کلمات خواندن آن ها را کمی سخت کرده است، یعقوبی در این مورد گفت: وقتی مخاطبان کمپوزیسیون تابلوها را نگاه می کنند و برایشان جالب است، سعی می کنند آن را بخوانند، اگر در این آثار ساده نویسی کنیم، افراد آن را نمی خوانند و به سادگی از کنار آن ها می گذرند اما من سعی کردم این اشعار به صورتی بر روی تابلوها نقش ببندند که مخاطب به دنبال خواندن آنها باشد، از من سوال کند و پس از فهمیدن آن، ملکه ذهنش شود. چهارچوب انسان ها ذهن آنهاست، انسان می تواند ذهنش را به اندازه جهان هستی وسعت دهد، به همین دلیل من کادر را در تابلوهایم شکستم که نشان دهم دیگر نباید به این شکل نگاه کرد و می توان فراتر از آن را دید.
درباره کیارش یعقوبی بیشتر بخوانید.
از نمایشگاه سخن های نهان بیشتر ببینید.