انبوه رنگها بر پیکرههایی به سان سگها و گربهها، راوی یک ترکیب نامانوس از نقاشی و مجسمهسازی هستند که از ریختافتادگی حیواناتی را تداعی میکنند که ما روزانه در سطح شهر و در روزمرگی خود با آنها در تماس هستیم و به سادگی ازکنارشان عبور میکنیم. آثار احد قدیری حفرههای برجستهای هستند که با در هم شکستن اندام واقعی سگها و گربهها و تبدیل شان به اندامهای مکعبی شکلی که ایفاکننده نقش تابلو نیز میباشند سعی دارد عاملی ارتباطی میان انسانها باشد. پندار ما انسانها از ادراک حیوانات همواره به گونه ایست که آنان را شبه انسان میشماریم و هنگام زجرکشیدن و سختی دیدنشان با آنها همذاتپنداری میکنیم گویی انسانی هستند که در کالبدی متفاوت زجرمیکشند و سختی میبینند. با دقت در نقاشی ها بر پیکر چوبین این آثار پیامهایی را در مییابیم حاوی وحشت و التماس، انگار انسانهایی در پرتگاه جوامع بشری امروز که روزبهروز جای خالی احساس در آنها بیشتر به چشم میآید متکلم این پیامها هستند. تعبیر آثار احد قدیری به ابژه هایی که در تلاشند از حقوق حیوانات دفاع کنند و شعارهایی مبنی بر حفظ حقوق حیوانات سردهند شاید بسیار ساده اندیشی باشند. این آثار به نمایندگی از انسانهای در حال واپاشی و انسانیتی در حال انقراض و جوامعی در حال واژگونی که تحت تاثیر لذتطلبیهای انفرادی قرار دارد از آفت فراگیر و جهان شمول خودبینی داد برمیآورند.